پنج وارونه چه معنا دارد؟
خواهر کوچکم از من پرسید.
من به او خندیدم.
گفت:روی دیوار و درختان دیدم!
باز هم خندیدم.
گفت:دیروز خودم دیدم مهران پسر همسایه یه پنج وارونه به مینو میداد!
آنقدر خنده برم داشت که طفلک ترسید.
بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم:
بعدها وقتی بارش بی وقفه درد ,سقف کوتاه دلت را خم کرد
بی گمان میفهمی پنج وارونه چه معنا دارد.
رفت و سیبی آورد,
نصف کرد و دمی خیره بر نیمه به نجوایی گفت:
شاید..شاید یعنی همین نیمه سیب!
گازی زد و من
خیره بر نیمه گندیده خود خندیدم!